#معلمی _شغل_ انبیاست

​به نام خداوند ناهید و مهر

 معلمی از جنس عشق  معلمی از جنس دانش معلمی از جنس نور کلاسی سرشار از مهر کلاسی مملو از اخم ها و لبخند ها کلاسی توام با شادی و نگاهی که تک تک قدم های شما را شمرده  دیدنتان استعاره مصرحه از معشوق است و ندیدنتان تضاد را در وجودم به وجود می آورد . لبخندتان مجاز است از لبخند های من  از نوع علاقه‌ی شباهت  اخم هایتان سجع متوازی‌ای است که بالاترین ارزش موسیقایی را دارد . حرف هایتان با روح و روان من آرایه‌ی مراعات نظیر را ایجاد می کند .  زندگی تان تلمیح از زیباترین سکانس فیلمی است که هنوز به اکران نرسیده . حرفه‌تان تضمین دارد به :"معلمی شغل انبیاست ” و حس آمیزی شما را همان جا دیدم که به من لباس علم و دانش را چشانیدید ‌. مهرتان اما ایهام دارد . فقط نمی دانم ایهام از محبتتان است یا خورشید وجودتان ؟… زندگی ام اما پارادوکس  دارد و معلم ادبیات از کجا می داند که چقدر وجود پارادوکس در زندگی سخت است ؟.. این روز های آخر نمی دانم چگونه بدون شما درس بخوانم ؟ اکنون و در این ساعات پایانی من می مانم و تابستانی که به چشم خویشتن می بینم که جانم می رود. معلم مهربانم ؛ همیشه و تا ابد مهری که در دلم کاشته اید را فراموش نخواهم کرد . تا دنیا دنیاست دوستتان می دارم … فرزند کوچکتان … #فاطمه


فرم در حال بارگذاری ...